متخصص زنان و زايمان، قاتل بود!

۵۳ بازديد

خانم دكتر وقتي نتوانست بدهي ۷۰۰ ميليون توماني خود را به مرد طلافروش پس بدهد با همدستي دو مرد نقشه قتل او را اجرا كرد.

مرد طلافروش كه به خانم دكتر كمك كرده بود به قتل رسيد. ماجراي قتل مرد طلافروش پس از ناپديد شدنش فاش شد. خانم دكتر براي فرار از بدهكاري ميليوني نقشه قتل مرد طلافروش را طراحي كرده بود.

 ۲۷ خرداد پسر جواني به اداره آگاهي رفت و از ناپديد شدن پدرش خبر داد. او زماني كه در مقابل افسر اداره يازدهم پليس آگاهي پايتخت قرار گرفت، گفت: پدرم در غرب تهران طلافروشي دارد و يك‌ سالي مي‌شود كه مغازه طلافروشي را به من سپرده است. ديروز ساعت حدود ۱۲ ظهر بود كه چندين پيامك از او دريافت كردم كه از من خواسته بود به حساب فردي ۳۰ ميليون تومان واريز كنم. ماجرا مشكوك به نظر مي‌رسيد به همين دليل تصميم گرفتم با خودش صحبت كنم. چندين بار با او تماس گرفتم اما پاسخ نداد. ديگر از پدرم خبري نداشتم و در نهايت تصميم گرفتم از پليس براي پيدا كردن او كمك بخواهم.

مقالات بيشتر: بهترين متخصص كولپوسكوپي تهران

با شكايت مرد جوان پرونده‌اي تشكيل و تحقيقات براي يافتن مرد ۶۴ ساله آغاز شد. در ادامه تحقيقات مشخص شد كه هاشم با خانم دكتري به نام فرنگيس كه متخصص زنان و زايمان است آشنا شده و براي سرمايه‌گذاري در كارهاي پزشكي مبلغ زيادي پول به او داده بود. اين در حالي بود كه بررسي‌ها نشان مي‌داد آخرين بار هاشم به خانه خانم دكتر رفته است. از آنجايي كه فرنگيس آخرين نفري بود كه مرد طلافروش را ديده بود، به دستور بازپرس شعبه نهم دادسراي امور جنايي پايتخت روز ۲۹ خرداد وي بازداشت شد.

فرنگيس در تحقيقات گفت: هاشم براي تعمير كولر خانه‌ام كه در طبقه بالاي مطبم است، آمد. بعد از تعمير نيز آنجا را ترك كرد و ديگر خبري از او ندارم.

كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي پايتخت با هماهنگي قضايي به خانه زن ۴۶ ساله در بلوار ارتش تهران رفتند اما زماني كه مأموران قدم در خانه گذاشتند با آثار خون كه با عجله شسته شده بود رو‌به‌رو شدند آثار خون و ساير مداركي كه در صحنه به‌دست آمد، باعث شد خانم دكتر لب به اعتراف باز و راز قتل مرد طلافروش را فاش كند.

شراكت ۷۰۰ ميليوني

فرنگيس درباره قتل هاشم گفت: يك سال قبل براي خريد طلا به مغازه هاشم رفتم و در اين رفت و آمدها او متوجه شد كه من قصد اجاره خانه و مطب در محله‌اي در بالاي شهر را دارم. هاشم پيشنهاد شراكت داد و من كه نياز مالي داشتم اين پيشنهاد را قبول كردم.

قرار شد او مطب و خانه را برايم اجاره كند و وسايل و تجهيزات برايم بخرد و در اين ماجرا باهم شريك شويم. البته براي اجاره خانه و مطب به من پول قرض داد و بايد با سودش حدود ۷۰۰ ميليون تومان به او برمي‌گرداندم. بعد از گذشت يك سال هاشم مدام سراغ پولش را مي‌گرفت و من چنين پولي نداشتم تا با او تسويه حساب كنم.

فرنگيس ادامه داد: من دو كارگر داشتم؛ شهرام كارهاي خريد دارو را برايم انجام مي‌داد و كاوه نيز كارهاي ديگر مطب را، ۲۴ ساعت قبل از جنايت موضوع را به آنها گفتم و تصميم گرفتيم كه هاشم را به بهانه‌اي به داخل خانه بكشانيم و با تهديد از او دست نوشته‌اي بگيريم كه ۷۰۰ ميليون را دريافت كرده و طلبي از من ندارد. فرداي آن روز به بهانه خرابي كولر، هاشم را به خانه كشاندم. بعد خودم از خانه خارج شدم و كاوه وارد شد، ۲۰ دقيقه بعد زماني كه به خانه برگشتم با جسد خونين هاشم مواجه شدم. كاوه به كمك شهرام جسد مقتول را داخل خودروي او قرار دادند و بعد از آن كاوه جنازه را برد و من مشغول تميز كردن خون‌هاي داخل خانه شدم.

دستگيري دو متهم

با اعتراف خانم دكتر، دو همدست او نيز بازداشت شدند و به جرم خود اعتراف كردند. با اعتراف كاوه و شهرام، محل دفن جسد كه در تپه‌هاي روستاي مقانك دماوند بود، شناسايي شد.

سردار عليرضا لطفي، رئيس پليس آگاهي پايتخت درخصوص اين خبر گفت: بلافاصله كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي پايتخت راهي محل شده و جسد مرد طلافروش را كه صورتش با ضربات سنگ متلاشي و سپس دفن شده بود كشف كردند. به دستور بازپرس سهرابي، متهمان در اختيار اداره آگاهي قرار داده شده و تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد.

گفت‌وگو با متهم اصلي

نقشه قتل را چه كسي طراحي كرد؟

نقشه‌مان قتل نبود، مي‌خواستيم با تهديد از او سند امضا شده‌اي بگيريم كه يعني طلبش را گرفته و خانم دكتر بدهي به او ندارد. اما من با او درگير شدم و دو ضربه با مشتم به سرش زدم كه هاشم بي‌هوش روي زمين افتاد. در همين هنگام خانم دكتر هم دو آمپول بي‌هوشي به مرد طلافروش تزريق كرد. بعد هم با شهرام تماس گرفتم و او هم آمد. از داخل خودروي مقتول كيسه خواب برداشتيم و او را داخل كيسه گذاشته و به داخل ماشين منتقل كرديم.

براي اين كار چقدر دريافت كرديد؟

هيچي. ما براي خانم دكتر كار مي‌كرديم و بدون هيچ چشمداشتي اين كار را برايش انجام داديم.

بعد چه اتفاقي افتاد؟

مرد طلافروش را با كمك شهرام به تپه‌هاي روستاي مقانك برديم و با سنگ به سر و صورتش كوبيدم تا هويتش برملا نشود سپس جسد را خاك كرده و راهي تهران شديم.

منبع:گسترش

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.