به گزارش «خليج فارس»، يك متخصص مشاوره و روانشناس، در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: اگرچه انتظار ميرود كه با گذشت سالها از زندگي مشترك، زوجين به درك متقابل و تفاهم نسبي برسند ولي بارها مشاهده ميشود كه مقايسه و انتظارات زياده از حد توسط يكي از طرفين و يا گاهي هر دو طرف باعث ميشود اين زوجهاي ميانسال درصدد طلاق و جدايي برآيند.
وي تصريح كرد: اهميت دادن افراطي به ارضاء كامل نيازهاي شخصي از يك سو و توجه به زندگي افراد مشهور به عنوان الگويي از يك زندگي پرزرق و برق و كامل از سوي ديگر، اين پيام را با خود دارد كه افراد در تمام اوقات زندگي زناشويي بايد خوشحال و راضي باشند و اگر اين انتظارات تحقق نيابد تصور بر اين است كه مشكلي در رابطه زناشويي وجود دارد.
اين روانشناس با بيان اينكه رضايت از زندگي مشترك يك امر نسبي است؛ افزود: زندگي مملو از فراز و نشيب است و نميتوان از همسر خود توقع افراطي داشت. اغلب افراد ميانسالي كه تمايل به ترك زندگي دارند عمده دليل درخواست طلاق را ناكافي بودن پاسخگويي همسر خود ميدانند و انتظار دارند بعد از سالها زندگي اكنون در اوج لذت و كاميابي باشند در حالي كه اين يك توقع و انتظار افراطي است.
داودوندي گفت: اگر در زندگي زناشويي همهچيز، شما و نيازهاي شما باشد، ازدواج و زندگي خانوادگي بيش از چندين سال تداوم نخواهد داشت. بطور مثال برخي از مرداني كه فقط به آسايش و نيازهاي خود ميانديشند بر اين باورند كه همسر آنان بايد هميشه شاد و كامل باشد و پذيراي آثار گذشت زمان در همسر خود نبوده و مهمتر آنكه تأثير گذشت زمان بر ظاهر خود را نيز نميبينند. آنان بر اين باورند كه با يك همسر جوانتر ميتوانند به شكل بهتري به دنبال شور و هيجان، تازگي و گرفتن تحسين باشند كه اين نگرش و رفتار غير طبيعي است و بايد كنترل شود.
اين مشاور خانواده ادامه داد: طلاق در ميانسالي هر چند با تصور رهايي از سالها درد، رنج و تنهايي انجام ميشود، اما حقيقت بسيار متفاوت است، اين افراد اغلب بعد از طلاق دچار مشكلات عميق روحي و رواني ميشوند. از دست دادن خانواده با فرزندان نوجوان و حتي بزرگسال، تغيير نگرش اطرافيان و خويشاوندان، اين افراد را دچار چالشهاي بعدي نظير انزوا و اضطراب ميكند.
وي ابراز كرد: تحقيقات نشان ميدهند كه افزايش علائم افسردگي از عوارض اين اتفاق است. براي مشاوران ديدن افراد ميانسالي كه پس از طلاق دچار اضطراب، استرس مزمن يا افسردگي شده اند چيز عجيبي نيست. در بسياري از افراد طلاق ميتواند موجب بروز علائمي مانند كابوس يا به ياد آوردن حوادث تلخ گذشته به طور مكرر شود، كه البته نميتوان از آن به سادگي گذشت.
داودوندي خاطرنشان كرد: از ابتداي ازدواج و به هر ميزان كه از زمان ازدواج ميگذرد زن و شوهر بايد تلاش كنند كه انتقادگري، تحقير و توهين به همسر را در زندگي زناشويي وارد نكنند و يا تلاش در حذف آن نمايند تا در طول زمان علاقه و احساس مثبت در آنها كم رنگ تر نشود. يكي از الزامات روابط مطلوب زناشويي، داشتن تفريحات مشترك و مورد علاقه طرفين است؛ ورزشها و بازيهاي رقابتي، سفرهاي تفريحي، يادگيري هنرهاي دستي، نقاشي و…، از اموري هستند كه دقايق و خاطرات خوشي را خلق ميكنند و سبب ميگردند زوجين صميميت و روابط دوستانه خود را ارتقا دهند.
مقالات بيشتر:مركز مشاوره سيدخندان