شنبه ۲۹ آبان ۰۰ | ۱۲:۲۰ ۳۳ بازديد
سعيد رضاخان:
دوره قاجار اوج هنر نقاشي پشت شيشه ايران است
يك هنرمند با اشاره به اوج گيري نقاشي پشت شيشه در دوره قاجار گفت: اين هنر براي استفاده در گچ بري ها و پرده خواني كشيده مي شد و در سقاخانه ها به عنوان نذر قرار ميگرفت يا اين كه در اطراف اماكن متبركه به عنوان سوغاتي فروخته ميشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگي خبرگزاري شبستان، تاريخ نقاشي پشت شيشه ايران در پشت قرن ها پوشيده مانده و هرازگاهي با ظهور چهره هاي شاخص خود را نشان داده است، چهرههايي كه هر يك به تنهايي نشانه اي از عمق فرهنگ و هنر اين سرزمين هستند؛ با وجود ريشه تاريخي و سابقه نقاشي پشت شيشه در ايران چراغ اين هنر نيز مانند بسياري از موارد رو به خاموشي رفت و با گذشت زمان بيشتر هنرپژوهان آن را يك هنر غربي معرفي كردند و به دنبال ريشه هاي آن در شهرهاي ونيز و باواريا گشتند. با اين حال استاداني عاشق اين راه را ادامه دادند و با خون دل آن را پيش بردند تا چراغ نقاشي پشت شيشه خاموش نشود، بررسي تاريخ و ريشه و خاستگاه هنر نقاشي پشت شيشه را با «سعيد رضاخان» از جمله هنرمندان «نقاش پشت شيشه» به گفتگو نشسته ايم كه در زير مي آيد.
خاستگاه هنر نقاشي پشت شيشه كجاست آيا اين هنر ايراني است يا به ايران وارد شده است؟
در مورد مبدا اين هنر بايد بگويم كه ما نمونه هاي متعددي از آثار پشت شيشه داريم كه در كشورهاي گوناگون وجود دارند. چين، هند، ايران، تركيه، ايتاليا، آلمان و... از اين جمله هستند. با اين حال به نظر ميرسد ايران و چين از نظر قدمت در راس ديگر كشورها قرار بگيرند.
قدمت اين هنر در ايران به چه زماني باز ميگردد؟
شواهدي در دست است كه اين هنر پيش از ساسانيان وجود داشته است.
چه شواهدي؟
ظروف بلوري كه در پشت آنها نقوشي كشيده شده بود و اين نقوش نشانگر وجود اين هنر در ايران باستان است اما متاسفانه نقاشي پشت شيشه در اواخر دوره ساساني وارد يك دوره نهفته گي طولاني شد و اين تا حدود قرن ۱۲ هجري ادامه يافت. شايد همين ظهور دوباره بود كه باعث شد بيشتر محققين اين هنر را وارداتي بدانند و به دنبال ريشه هاي آن در غرب بگردند، با اين وجود تحقيقات تكميلي براي چنين مطلبي الزامي به نظر ميرسد.
چرا از نقاشي پشت شيشه تا قرن ۱۲ هجري اثري نميبينيم؟
اعتقاد برخي بر اين است كه پس از سقوط ساسانيان اين هنر به حاشيه مي رود و پس از طي يك دوره طولاني در اواخر دوره صفويان دوباره نمايان ميشود و در دوره زنديه براي استفاده در گچ بري هاي خانههاي ثروتمندان آن زمان به كار ميرود اما دلايل اين كه چند قرن از آن اثري نميبينيم متعدد است يك بحث به شكنندگي شيشه باز ميگردد و اينكه احتمال دارد در اين مدت آثاري از اين دست نقش شده باشند اما به دلايل مختلف شكسته باشند و حذف شده باشند، دليل مهمتر، منع صورتگري است كه باعث شد اين هنر از رونق بيفتد، دليل ديگر به ميزان عرضه شيشه تخت و شفاف باز ميگردد كه باعث ميشود در راستاي آن توليد نقاشي پشت شيشه نيز بسيار پايين باشد. يك دليل ديگر هم شايد بازار نداشتن نقاشي پشت شيشه باشد كه البته اين نيز يك حدس است. وقتي براي يك محصول بازاري نباشد؛ توليد هم صورت نمي گيرد و اگر هم بگيرد در حد كم و ناچيز است.
درايران در كدام دوره نقاشي پشت شيشه رونق بيشتري داشته است؟
دوره قاجار اوج اين هنر بوده زيرا براي استفاده در گچ بري ها كشيده ميشدند و از طرفي مورد مصرف نقالان و پرده خوان ها بودند. همچنين در سقاخانه ها به عنوان نذر قرار ميگرفتند يا اينكه در اطراف اماكن متبركه به عنوان سوغاتي فروخته ميشدند. نكته قابل توجه ديگر استفاده از پشت شيشه به منظور كشيدن چهره شاهزادگان قجري است كه يك ابداع و كار تازه بود. پيش از آن با تصويرگري انسان بصورت حقيقت گرايي روبرو هستيم اما اين نوع نقاشي تا حدود زيادي به فرنگي سازي شباهت داشت اما در دوره قاجار با نماي بسته از صورت شاهزادگان روبرو شديم كه ناخودآگاه بخش كمي از اثر به محيط پيرامون يا فضاي پشت سر مدل نقاشي اختصاص داشت.
به سقاخانه ها اشاره كرديد كمي هم از سقاخانه هاي بنام كه آثار نقاشي پشت شيشه در آنها به نمايش گذاشته ميشد؛ بگوييد؟
يكي از سقاخانه هاي به نام و معروف تهران سقاخانه «نوروزخان» بود. در آن زمان نمونه هايي از نقاشي پشت شيشه در آن وجود داشت. چند نمونه هم از آثار مرحوم اسماعيل گيلاني در اين سقاخانه وجود بود. با اين وجود در بسياري ديگر از سقاخانه ها اين روند ديده ميشد و مردمي كه نذري داشتند و حاجت روا شده بودند؛ نقاشي از شمايل معصومين يا آيات و روايات را در پشت شيشه به سقاخانه اهدا ميكردند، در اين ميان شيشه نگاران نيز ارج و قربي داشتند.
از نقاشان پشت شيشه نامدار به چه كساني ميتوانيد اشاره كنيد؟
علي رشتي كسي بود كه از نقاط شمالي كشور بلند شد و شروع به نقاشي از زنان روستايي شمالي كرد. در نقاشي هايش لباس هاي محلي رنگارنگ آنها را نقش ميكرد و از اين نظر يك ساختار شكن در زمان خودش محسوب ميشد. از طرفي محمد باقر گلپايگاني را داريم كه مدت ها با توسل به يك داستان قديمي به دنبال پياله اي بود كه مي گفت متعلق به هماي بنت بهمن است و به همين دليل نقش را در پشت شيشه مي انداخت و از اين نظر يك نوآوري محسوب ميشد. عبدالجليل هم از افراد نام آشناي فعال در اين هنر بود كه در ميان آثارش با نقاشي هايي يك زن جنوبي همراه با چشماني سياه روبرو ميشويم و كليد آشنايي استاد گرانقدر سركار خانم مهين عظيما با اين هنر توسط آثار عبدالجليل زده ميشود.وي هم موضوع خاص خود را براي نقاشي دارد و از افراد مطرح در اين زمينه است. حسين صورتگر هم اهل شيراز بود و به دليل دوستي اش با كبوتربازها اين پرنده را در پشت شيشه مي كشيد كه البته در كارش زياد حقيقت گرايي را در نظر نميگرفت و از رنگ هاي مختلف براي تزيين پرهاي كبوترهايي كه نقاشي ميكرد سود مي جست. حسين طاهرزاده، استاد رضا شيشه نگار، مهرعلي، استاد غضنفر و... افرادي بودند كه هر يك سهم ويژهاي در پيشبرد اين هنر داشتند.
پس بحث نوآوري پيش از شما هم وجود داشته و افرادي بودند كه خلاف امور رايج كار كرده باشند؟
بله. همين طور است. اما با اين تفاوت كه امروز برخي از دوستان نسبت به كارهاي من موضع ميگيرند و زياد دل خوشي از آثارم ندارند.
در گذشته وضعيت معيشتي نقاشان پشت شيشه به چه صورت بود؟
وضعيت جالبي نداشتند و اينكه بگوييم مرفه بودند به بيراهه رفته ايم. استاد غضنفر كه از شيشه نگاران قزويني بود در آخر عمر تنگدست شد. استاد رحيم شيشه نگار در فقر از دنيا رفت. اسماعيل گيلاني هم مانند دو نقاش ياد شده در فقر از دنيا رفت. سيد جعفر رشتيان هم به همين شرايط مبتلا شد و استاد عبدالجليل كه پيش تر از او ياد كرديم در اتاقكي گلي از دنيا رفت. حسين صورتگر هم در اواخر عمر شرايط بهتري نسبت به ديگر هنرمندان ياد شده نداشت. در كل اين هنر تنها با عشق به حيات خود ادامه داد و پيش رفت و گذشتگان ما بيشتر از دريچه دل به آن مي نگريستند.
در حال حاضر وضعيت معيشتي هنرمندان نقاش پشت شيشه چگونه است؟
الان هم شرايط تفاوت چنداني نكرده است و معدود افرادي هستند كه مخارج زندگيشان از راه ديگري تامين ميشود. در حال حاضر بيشتر فعالان اين رشته از روي ذوق به اين كار مي پردازند و به اين هنر به عنوان يك منبع درآمد نگاه نمي كنند.
پيش بيني شما براي آينده هنرنقاشي پشت شيشه چيست؟
وقتي حال حاضر را با سه سال پيش مقايسه ميكنم بسيار اميدوار ميشوم. زيرا امروز افراد زيادي وجود دارند كه با اين هنر آشنا شده اند و در اين راه قدم بر ميدارند و اين هنر با رشد بسيار چشمگيري روبرو شده است. در اين ميان برخي مديران نگارخانه ها هم هستند كه با اين هنر آشنا شده اند. به همين دليل سفارش هايي نيز براي خريد آثار پشت شيشه انجام ميشوند. از روي همين موارد ميتوانم آينده خوبي را پيشبيني كنم.
با انجام کارهای متنوع باهوشتر شوید
مغز شما میخواهد تجربیات مختلفی داشته باشد و برای رشد به کمی ابداع و تنوع نیاز دارد. چالشهای جدید، دیدن مکانهای جدید و حل مشکلات متفاوت هم از دیگر مواردی هستند که برای تقویت مغز لازمند.
1-با تجربیات جدید خودتان را به چالش بکشید: از منطقه امنتان بیرون بیایید و ارتباطات عصبی جدید بسازید. هر چه تجربهتان متنوعتر باشد، مغزتان باهوشتر و سازگارتر میشود.
2-با افراد مختلف وقت بگذرانید: معاشرت با افراد مختلف شما را باهوشتر میکند. شنیدن و شناخت دیدگاهها و عقبه دیگران آگاهیتان را افزایش میدهد و شما را ترغیب میکند تا سوالات و عقایدتان را بیان کنید. همچنین زندگی را هم جالبتر میکند.
12-نقاشی یا طراحی یاد بگیرید: کارهای خلاقانه هوشتان را بیشتر میکنند و توانایی شما برای شناخت و بیان افکارتان را افزایش میدهند. با بیشتر کردن ارتباط بین دست و مغزتان، رابطه این دو را تقویت کرده و ذهن خلاقتری خواهید داشت.